توصیهها و هشدارهای دکتر ربابه نوری به والدین جوان
دکتر هانیه زائررضایی
اگر در یک کلینیک روانشناسی کودک و نوجوان مشغول بهکار باشید، میبینید والدین مراجعهکننده معمولا صحبتشان را اینگونه آغاز میکنند: «کودکان این دوره و زمانه بد شدهاند! تحمل نوجوانان امروزی صبر ایوب میخواهد! آن زمان که ما بچه بودیم...» و در میان این والدین، افراد مستاصلی را مییابید که خسته از مجادله و جر و بحثهای بیپایان با کودک یا نوجوان، بهدنبال راهحلی برای کنترل اوضاع نابسامان ارتباطی خود و فرزندانشان هستند. فرزندانی که با کوچکترین تلنگری از کوره درمیروند، جر و بحث میکنند، از اصول یا درخواستهای بزرگترها نافرمانی میکنند و از همه بدتر برای خطاها و اشتباههای خود، دیگران را سرزنش میکنند و گفتوگو را با ناسزا خاتمه میدهند. واقعیت این است که دفاع از امیال خود و مقابله با خواسته دیگران برای رشد طبیعی اهمیت اساسی دارد و همین رفتار مقابلهای در دو برهه از رشد؛ بین سنین 18 تا 24 ماهگی و دیگری ابتدای نوجوانی، برای برقراری خودمختاری و ایجاد هویت ضروری است و بیانگر تلاش وی برای کسب استقلال است، اما در صورتی که شدت این رفتارها بیش از حد باشد و باعث نارضایتی دائمی بزرگترها و تخریب عملکرد کودک شود، اختلال O.D.D محسوب میشود. از والدین انتظار میرود که بهجای انکار مشکل و سرپوش گذاشتن بر آن، در همان دوران کودکی این اختلال را از یک لجبازی ساده و طبیعی افتراق دهند تا از تبدیل شدن آن به مشکلات پیچیدهتر و بروز حوادث غیرقابل جبران مانند اعتیاد و... جلوگیری شود. دراینباره با دکتر ربابه نوری، روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی گفتوگو کردهایم.
سلامت: اختلال O.D.D چیست و در چه مواقعی باید به این اختلال شک کنیم؟
O.D.D به معنای اختلال دفاعی مقابلهای است و والدین کودک یا نوجوانی که اغلب خشمگین و تحریکپذیر است، برای هر چیزی جر و بحث راه میاندازد، رفتار کینهتوزانه و انتقامجویانه دارد، بیش از حد زودرنج و حساس است، فعالانه و عمدا از انجام درخواستهای والدین سرباز میزند، باعث ناراحتی آنها میشود، در اشتباهها و مشکلات خود دیگران را مقصر میداند و آنها را سرزنش میکند، باید به این اختلال شک کنند زیرا این رفتارهای مقابلهجویانه معمولا در برابر افراد بزرگسالی رخ میدهد که کودک یا نوجوان با آنها آشناست؛ مانند والدین و در مواردی نیز معلمان و اولیای مدرسه. گاهی هم این رفتارها فقط با والدین دیده میشود و در سایر موقعیتها رفتار کودک یا نوجوان کاملا موجه است، بنابراین ممکن است این کودکان در هنگام معاینه بالینی نشانههای اندکی بروز دهند یا اصلا علامتی نشان ندهند پس دقت والدین و آگاهی آنها در تشخیص اهمیت بالایی دارد.
سلامت: چرا برخی از کودکان دچار این اختلال میشوند؟
معمولا اولین سوالی که والدین از خود میپرسند این است که از میان این همه کودک، چرا فرزند من دچار اختلال نافرمانی مقابلهای است؟ واقعیت این است که شواهد کمی مبنی بر ارثی بودن این اختلال وجود دارد و نتایج اغلب مطالعات نقش محیط را در ایجاد این اختلال نشان میدهند؛ مثلا تعارضهای زناشویی والدین؛ یعنی دستورهای متناقض والدینی که در شیوه تربیت فرزند و قانونگذاریها به تفاهم نرسیدهاند، والدینی که فرزندان خود را قبول ندارند، آنها را تایید نمیکنند، به آنها محبت نمیکنند، درکشان نمیکنند و مسائل را برایشان توضیح نمیدهند و بدون هیچ توضیحی آنها را تنبیه میکنند، در بروز این مشکل نقش اساسی دارد.
سلامت: اگر به داد کودک نرسیم چه آیندهای در انتظار او است؟
با وجود هوش کافی، این کودکان بهدلیل نداشتن مشارکت، مقاومت در مقابل توقع دیگران و اصرار بر حل مشکلات بدون کمک اطرافیان، معمولا منزوی میشوند، در مدرسه پیشرفتی ندارند و ممکن است مردود شوند. آنها از روابط انسانی لذت نمیبرند و رفتارشان در عملکرد تحصیلی و روابط اجتماعی آنها طوری اختلال ایجاد میکند که احترام معلمها و دوستان خود را از دست میدهند. این شکستها باعث میشود که احساس بیکفایتی و افسردگی کنند. مشکلات ثانوی که ممکن است با آن مواجه شوند هم عبارتند از: پایین بودن اعتماد بهنفس، خلق افسرده و در نوجوانان گاهیگرایش به سوء مصرف الکل و مواد روانگردان.
سلامت: برای کنترل این اختلال باید چهکار کنیم؟
همانطور که گفته شد این اختلالها نهتنها کودک و خانواده او را در زمان حال درگیر میکند، بلکه آینده ناخوشایندی را برای او و اطرافیانش رقم میزند. متاسفانه بیشتر والدین، پس از مدتی کشمکش نافرجام، خسته و مستاصل میشوند و به اصطلاح برای آرام کردن اوضاع نابسامان و قشقرقها و جیغ و فریادها، کوتاه میآیند، غافل از اینکه این کوتاه آمدن در برابر رفتار آزاردهنده کودک، مانند تقویتکننده مثبت عمل میکند و عامل مهمی برای ادامه رفتارهای کودک میشود.
با بچههای ODD چهکار کنیم؟
در طول سالیان متمادی، روشهای درمانی متنوعی برای مواجهه با مشکلات رفتاری شناختی و هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای به کار گرفته شده است. که بخشی از آنها بر مداخلات فردی و بخشی دیگر بر مداخلات خانوادگی متمرکز شدهاند، به نحوی که برنامههای آموزشی والدین برای کمک به مدیریت رفتار فرزندانشان، رواندرمانی فردی برای مدیریت خشم، خانوادهدرمانی برای بهبود ارتباط، آموزش مهارتهای اجتماعی برای افزایش انعطافپذیری و تحمل ناکامی در بین همسالان و درمانشناختی ـ رفتاری برای آموزش حل مساله و کاهش منفیگرایی است که در اینجا به یکی از آنها که به قرارداد همبستگی موسوم است، اشاره میکنیم. قرارداد همبستگی یعنی تنظیم قرارداد رفتاری روزانه برای مشخصکردن انتظارهای رفتاری، جوایز و تنبیهها برای رفتارهای کودک. در این روش کودک هر روز به ازای هر رفتار مثبت، پاداش و برای رفتار منفی، تنبیهی ملایم خواهد داشت. انجام این قرارداد شامل چهار گام است:
• گام اول، مشخص کردن انتظارهای رفتاری: به این معنا که در این مرحله والدین باید انتظار خود را از کودک واضح و شفاف مشخص کنند، بهطوری که برای او کاملا مشخص باشد که چه انتظاری از او میرود و باید چه رفتاری داشته باشد تا در ازای آن پاداش دریافت کند. باید مطمئن شد که کودک کاملا متوجه انتظارها شده است. رفتارهای هدف ممکن است شامل رفتارهای نامطلوب که لازم است حذف شوند یا رفتارهای مطلوب که قرار است افزایش یابند، باشد. مثلا اگر والدین بگویند: «هر چیزی که میگویم باید گوش کنی» بسیار مبهم و کلی است. باید جمله به این صورت بیان شود: «من از تو میخواهم که فقط با یک بار درخواست تکالیفت را انجام دهی.» این جمله مشخصتر از درخواست قبلی است. نکته مهم این است که سطح توقعات والدین نباید بیش از توان کودک باشد. نباید فراموش شود که هدف، شکلدهی رفتار مطلوب است پس نباید از ابتدا از کودک بیش از توان او انتظار داشت.
• گام دوم، تعیین اینکه چگونه رفتارهای هدف اندازهگیری خواهد شد: والدین یا درمانگر باید قادر به ثابت کردن وقوع با عدموقوع رفتارهای هدف باشند.
• گام سوم، تعیین زمانی که رفتار باید اجرا شود: هر قرارداد باید چارچوب زمانی داشته باشد تا در زمان لازم رفتار انجام شود.
• گام چهارم، مشخصکردن امتیازهای بهدست آوردنی یا از دست دادنی متناسب با رفتار کودک: این مرحله شامل ساختن فهرست پاداش است. باید از خود کودک پرسیده شود که میخواهد چه پاداشی بگیرد و چه انتظارهایی از والدین دارد. امتیازهایی که کودک میتواند بهدست آورد یا ممکن است از دست بدهد هم باید مشخص شود. ایده اصلی این است که کارهای کوچک امتیازهای کوچک و کارهای بزرگ امتیازهای بزرگ داشته باشد.